چشمان همیشه سرخ فرمانده.
در خاطره سهرابیفرد به این نکته اشاره میشود که «حمیدآقا چند روزی چشم روی هم نگذاشته بود.» مرحوم رسول ملاقلیپور، سالها پیش، زمانی که درباره شهید حمید باکری صحبت میکرد گفته بود حمید باکری آنقدر درگیر جنگ و انجام وظایفش به عنوان فرمانده بود که فرصت نمیکرد بخوابد؛ «بسیار کم میخوابید و کسی نتوانسته این کم خوابیدن را تشبیه کند. فقط همه میگفتند که حمید بسیار کم میخوابید.»